چهره واقعی هنرمندان

هدف از این وبلاگ معرفی چهره واقعی هنرمندان به مردم می باشد

چهره واقعی هنرمندان

هدف از این وبلاگ معرفی چهره واقعی هنرمندان به مردم می باشد

شاه ماهی در مرداب ابتذال

 

شاه ماهی چند سالی است که در مرداب ابتذال اسیر است..... خزه و خاشاک ناجوانمرد باله ها و تن سیمینه اش را فرا گرفته اند..... آیا دوباره به دریای زلال باز خواهد گشت؟...... آیا  دوباره خواهد درخشید؟  کسی نمی داند .... ولی تا آن زمان عاشقان واقعی اش به سوگ خواهند نشست  .

نفرین بر این لای و لجن که این چنین به نابودی کشاندت...... ننگ بر این چرخ بازیگر که گه عزت دهد گه خوار دارد...... . این حق تو نبود..... تو افسانه بودی و باید به افسانه ها می پیوستی ..... ولی اکنون........... در گرداب ابتذال و تکرار..... همنشین بی هنران حیله گر و مکار........ طعمه ای چرب و نرم برای کیسه دوزان طمع کار........... مخاطبینت همه دسته دسته و فوج فوج پراکنده شدند...... این را سالن های خالی و نیمه خالی کنسرت های گوداد میگویند....... نغمه های جدیدت که توسط همان بی هنران ساخته شده خریداری ندارد..... نه حتی یک درخواست کننده... حتی یکی.......... حیله گر بد صدا تمام عاشقانت را به جان هم انداخت......... همه را با هم دشمن کرد تا شاید چند صباحی بماند و به کاسه لیسی اش ادامه دهد......... بدصدای بدنام که حتی به اندازه انگشتان یک دست خواهان ندارد برای همیشه سربار تو خواهد ماند........ حتی برای انتخاب نام آلبوم سخیفش به طرفداران تو آویزان شده........... چه کسی به شیهه هایش گوش میکند؟........ چه کسی برایش اهمیت دارد که نغمه های صد من یک غاز این پسرک چه نامی داشته باشد؟.......چه کسی کنجکاو است بداند که این انگل اصلا حیات دارد یا نه؟......   آنچه همگان میدانند آن است که تو را با یک جهان هنر برای همیشه در سلطه و سیطره تار عنکبوتی اش اسیر کرده است...... این انگل بی صفت نمیداند که همان چند نفری که برایش سینه میدرند فقط برای رسیدن به تو ست و اگر تو در میان نبودی حتی آب دهان هم به صورتش نمی انداختند..........

 دیگر هرگز صدای نازنینت را به تنهایی و بدوراز مزاحمت های این کنه نخواهیم شنید...... دیگر هرگز اجازه نخواهی داشت به تنهایی به صحنه بروی و برای مردمی که عاشقت هستند بخوانی...... همان کسانی که در کنسرت تکی ات در فوروم با حضور پانزده هزار نفره شان برگ زرینی در تاریخ هنر را ورق زدند ...... و همانها که با آغاز برنامه های گوداد رمیدند و دیگر ترا ندیدند..... نگاهی به صندلی های خالی کنسرت های گوداد بینداز...... در واشنگتن کمتر ازنیمی از سالن ده هزار نفره پر بود....... یعنی پنج هزار و پانصد صندلی خالی.... در این شهر مردم برای ندیدن و نشنیدن صدای بد همصدای غزمیت تو یک ساعت دیر آمدند و بد صدای لس آنجلس برای سالن خالی خواند...... همین اتفاق در سان فرانسیسکو هم رخ داد....... سالن خالی برای مهرداد بد صدا.... ولی این حیله گر به این سادگی ها از میدان بدر نرفت....... از کنسرت لاس وگاس فاجعه دیگری رخ داد و شیهه های مهرداد بد صدا بطور یک در میان با صدای نازنین تو آمیخته شد..... فقط برای جلوگیری از خستگی و خمیازه مردم....... به هنگام اجرای برنامه مهرداد در توالت های تامس اند مک جای سوزن انداختن نبود...... تو همه این ها را بهتر از همه شاهد بودی و دیدی ولی باز هم مانند موم در دستان کثیف مهرداد هر لحظه به شکلی در آمدی......... تعداد حاضرین لاس وگاس کمتر از هفت هزار نفر........ تعداد غایبین یازده هزار نفر ناقابل......

کنسرت دالاس در سالن کوچک شش هزار نفره ..... اما دریغا که همین سالن کوچک هم تا دو سوم پر شد...... خدایا چه اتفاقی افتاده است؟....... یعنی مردم فقط برای ندیدن و نشنیدن صدای بد مهرداد این چنین حضورت را نادیده گرفتند؟........... کنسرت بعدی گوداد در ونکور با پانزده هزار و پانصد صندلی خالی........... و کنسرت بعدی در تورنتو..... جمعیت باور نکردنی کمتر از شش هزار نفر..... بله کمتر از شش هزار نفر.... بگذار سایت های دروغ پرداز گوداد بگویند سولد اوت...... در جهان ارتباطات پیدا کردن تعداد بلیط های فروخته شده فقط چند ثانیه طول میکشد..... سالن ایر کانادا سنتر که دو بار با حضور نور افشانت مملو و مالامال از جمعیت شده بود با نه هزار صندلی خالی...... تمام بالکن های بالا بسته بود..... فاجعه بار تر این که تا هفته قبل از برگزاری کنسرت تعداد بلیط های فروخته شده فقط چهار هزار بود.... و بعد با نیم بها کردن آن و دست و پا زدن مهرداد بد صدا فقط دو هزار بلیط دیگر بفروش رفت........

و گوگوش نازنین ما بزودی به تاجیکستان میرود تا در یک روز بزرگ تاریخی به محبت و عشق یک ملت پاسخ دهد...... ولی افسوس و هزار  افسوس که در این سفر نیز گوگوش باید گوداد شود و یک انگل بی سر و پا را به دنبال خود بکشد........ ترا به خدا به ریخت و روز این بی سر و پا نگاه کنید...... به این مایه خجالت........  با آن صدای شیهه وارش........ آه...... در خبر ها خواهیم خوانند  گوگوش و مهرداد ؟؟؟؟!!!!! به تاجیکستان رفتند...... این مهمان خود خوانده ناخوانده نخواهد گذاشت تا خاطره تاریخی این سفر برای دوستداران تو ماندنی شود...... آیا این پایان کار توست؟؟...... آیا دوستداران تو محکومند صدای بد و هیبت نازیبای یک بچه کم سواد سطح پایین را برای همیشه تحمل کنند؟؟؟؟؟؟........ آیا میخواهی به این روند نابودی خود ادامه دهی؟؟؟؟.......... آیا میشود روزی زمین دهان باز کند و این انگل را بدرون بکشد؟؟؟......... این انگل بی هنر چه کمکی به تو کرده است که طرفدارانت باید برای این مدت طولانی تحملش کنند؟ ......... چرا باید آلبوم های تو را بخرند ولی شیهه های او را بشنوند؟........ تا کی باید برای دیدن تو صد ها دلار بپردازند و رنج سفر را تحمل کنند و این بد صدای سطح پایین را بر صحنه ببینند؟.......... چه کسی گفته سرنوشت تو برای همیشه با او گره خورده است؟......  به خود بیا....... کمی به اطرافت نگاه کن........ ببین این دیو سیرت چه آسیبی بر حیثیت پنجاه ساله ات زده است........ این زالو هیچ کمکی به تو نکرده بلکه برای چنین روز هایی  کیسه دوخته بود.......... اگر یک جو انسانیت و صداقت در وجودش بود هرگز حاضر نمیشد با تو به صحنه برود و حیثیت هنریت را نابود کند........... مهرداد بد صدا بدون تو هیچ است...... اگر تو نباشی به قعر چاه فراموشی سقوط خواهد کرد.......... به همین خاطر است که به این زودی ها دست بردار نخواهد بود........ او که هرگز حتی برای یکصد نفر برنامه اختصاصی نداشته است  و برای چند صد دلار ساعت ها  در عروسی و ختنه سوران این و آن  میخواند یه این زودی ها مرغ تخم طلا را رها نخواهد کرد....... ولی آیا تحمل مردم هم همیشگی است؟؟؟؟؟......... آیا تصور میکنی همین جمعیت کمی که اکنون بدیدارت می آیند تا ابد میتوانند او را تحمل کنند؟؟؟؟؟؟؟ نگاهی به تفاوت فروش آلبوم های آخرین خبر و مانیفست بینداز...... فکر میکنی چند نفر حاضر شدند برای دومین بار پول زحمت کشیده شان را برای شنیدن شیهه های مهرداد بپردازند؟ .......  تو خود بهتر میدانی آلبوم آخرین خبر پرفروش ترین آلبوم این ربع قرن گذشته شد و آلبوم مانیفست کم فروش ترین....... یک نفر برای دوبار از یک سوراخ نیش نمی خورد...... مردمی که یک باربرای  شیهه های مهرداد بد صدا بها پرداختند برای بار دوم چنین نکردند و آلبوم گوداد رفت به قعر جدول فروش........... آیا نمی توانستی حدس بزنی که دوستداران تو برای همیشه نمیتوانند صدای گوشخراش این بدصدا را تحمل کنند؟  وضعیت استقبال مردم در آینده از کار های مشترک تو با این بد صدا چه خواهد بود؟ آیا باز هم آلبوم جدید بزرگترین ستاره سرزمین ما در قعر جدول فروش خواهد بود؟........ آیا ترانه های جدیدت همچنان با بی اعتنایی مردم روبرو خواهد شد؟.......... آیا باز هم قصد داری  این بی سر و پا را با خود به صحنه ببری و تتمه اعتبار و آبرویت را بپایش بریزی؟......... آیا میدانی تا همین جای کار چه شایعات زشتی درباره شما دو نفر بر سر زبانهاست؟........ از رابطه عاشقانه گرفته تا اعتیاد ........   رابطه عاشقانه با این کرم آسکاریس؟؟؟؟؟؟........... نه نه نه نه نه  هرگز باور نداریم....... . بالاخره اینکه تا کی میخواهی بخشی از گوداد باشی؟......... پس گوگوش چه شد؟...........  چرا همه جا گوداد؟ روی صحنه..........در آلبوم....... حتی در مصاحبه........ ما بیست و یک سال برای دیدن تو و شنیدن صدای تو لحظه شماری کردیم نه این لجن بد صدا............. تا کی میخواهی گوداد بمانی؟...... آیا نسبت به همه کسانی که در این پنجاه سالل گذشته عاشقت بودند تعهدی نداری؟......... آیا برای همیشه باید تمام هستی و اعتبارت را به پای بدصداترین مطرب زمانه بریزی؟........ پس مردم چه میشوند؟............ چرا باید گوگوش بی همتای ما از مهرداد حساب ببرد و به او باج بدهد؟...........  چرا از مهرداد می ترسی؟........... چرا حقایق را برای مردم نمی گویی؟............. چرا تصور میکنی بدون این بی شرف نمی توانی به فعالیت ادامه دهی؟......... آیا شیشه عمر تو در دست این بد صداست؟  آیا باز هم بدستور این لجن دوستداران واقعی ات را مشتی نادان و حسود و دشمن خواهی نامید؟......... یعنی کسانی که از صمیم قلب نگران حیثیت هنریت هستند را بکناری خواهی زد و تکفیر خواهی کرد؟............ آینده به همه این سوال ها پاسخ خواهد داد.......شاید بگویند گوگوش هنرمندی بود که در اوج   تسلیم ابتذال زالو صفتان شد و به قهقرا رسید...... و یا شاید هم در بزنگاهی تاریخی متوجه اشتباه خود شد و انگل ها را از گرداگرد خود پراکند............ از این زالو دوری کن و مطمئن باش مردم تنهایت نخواهند گذاشت.......... نگذار نام زیبا و بی همتایت برای همیشه به لوث وجود این خواننده غزمیت آلوده باشد........ من آنچه شرط بلاغ است با تو میگویم......... تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال........

و به امید روز رهایی و بازیافتن استقلال هنری ات همه به سوگ می نشینند.......شاید دوباره شاه ماهی از مرداب ابتذال و باتلاق مهرداد بد صدا بدر آید و به دریای  بیکران عشق مردم بازگردد...... عشقی که آن چنان باطنی و حقیقی است که میتواند تمام این کابوس غم انگیز چهار ساله را برای همیشه به بایگانی راکد خاطرات تلخ بسپارد. ...... به امید آن روز همچنان با خود میگوئیم:

یک ماهی اینجا به خاک افتاده دارد میمیرد.......... برای خاطر خدا هم که شده یکی آن را بردارد و دوباره به آب بیندازد........... قبل از آنکه آخرین نفس هایش را بکشد................ آخر او روزگاری شاه همه ماهی ها بوده است......

**** هشدار به شاه ماهی و تمام دوستدارانش ****

میلیونها دلار بدهی در انتظار گوگوش

*** این هشدار را جدی بگیرید ***

گوگوش هیچگاه درطول عمرش آسیب پذیر تر از امروز نبوده است

با بودن شیشه عمر گوگوش در دست مهرداد بد صدا گوگوش در آستانه نابودی مطلق و ورشکستگی و بدهکاری بی سابقه ای قرار گرفته است

مهرداد با استفاده از قانون شراکت موسیقی در آمریکا اکنون میتواند گوگوش را مانند خمیر بازی به هر شکلی که میخواهد در آورد 

***

 خبر های غم انگیزی یکی پس از دیگری میرسند و اینکه چگونه مهرداد در مذاکرات اخیرش با یکی از کنسرت گذاران اروپا از قانونی بنام قانون شراکت یا پارتنر شیپ    یاد کرده است و اینکه گوگوش  بعنوان شریک موسیقایی او طبق قانون موظف است در کلیه مسئولیت های قانونی اعم از هزینه و قرارداد پیروی کند و سهم خود را بابت کلیه بدهکاری ها و پول هایی که توسط یکی از شرکا دریافت شده باشد بپردازد. اصل قانون را اینجا بخوانید

The other alternative is a partnership. This is the route most bands will take. In fact, the band is a partnership without even doing anything at all. The general law of partnerships presumes when a group of people act together, they are a partnership. Without a written agreement to the contrary, the law will assume various things about your band. First, everyone will be liable for everyone else. This means that if one of your bandmates signs a contract obligating the band to rent rehearsal space for $10,000, each band member is responsible even though they had no part in the transaction. The law presumes that each partner will be bound by the actions of all the other partners. Also, if you break up, the law will presume that all the band members own the band name and any of them can use it in the future, since no one has exclusive possession. This means that if the band breaks up, all four members could start their own version of The Band and use the name. That certainly would lead to confusion!

http://www.music-law.com/formofbiz.html

 طبق این قانون دو نفر برای اینکه شریک هنری یکدیگر شناخته شود لازم نیست هیچ کار خاصی انجام بدهند. فقط کافی است برای مدت متنابهی در یک رشته اجرا با هم شرکت داشته باشند و بدون یکدیگر فعالیت مستقلی نداشته باشند تا از نظر قانون بعنوان شریک موسیقایی شناخته شوند. بدین ترتیب کلیه مخارجی که یکی از شرکا بعنوان انجام کار گروهی صرف کند یا ادعا کند که صرف کرده است  باید توسط بقیه نیز پرداخت شود. مهرداد بد صدا کاملا آگاهانه گوگوش را به این باتلاق کشاند و گوگوش اینک مسئولیت مستقیم پرداخت قسمت قابل توجهی از تمام بدهی هایی را که مهرداد ببار آورده باشد را دارا می باشد.  مهرداد آنچنان با زیرکی این کار را انجام داد که هر دادگاهی در آمریکا ادعای او در مورد پارتنر شیپ را با چشم بسته خواهد پذیرفت.  مهرداد علاوه بر حضور در سه آلبوم گوگوش صدای گوگوش را به آلبوم خودش راه داد تا این نقشه را کامل کند. بزودی شاهد خواهیم بود که گوگوش بابت پول هایی که توسط مهرداد برای کنسرت های مشترکشان گرفته میشود میلیونها دلار بدهی خواهد داشت و باید برای مدت های متمادی بطور رایگان به اجرای برنامه بپردازد.  در تماسی با یک وکیل حقیقت تلخ دیگری برایم آشکار شد. اینکه بدهی های احتمالی حاصله متناسب با دستمزد های پیشین تقسیم بندی خواهد شد. مثلا اگر گوگوش در کنسرت های قبلی دو برابر یا سه برابر مهرداد دستمزد دریافت کرده باشد میزان بدهی او به همین ترتیب بیشتر خواهد بود. حقه بسیار جالب و حیله گرانه مهرداد  آن بود که در کنسرت ها بر اجرای یک در میان و درهم ترانه ها اصرار می ورزید تا بدین ترتیب هر گونه شک و شبهه ای مبنی بر مستقل بودن این دو خواننده را در دادگاه های احتمالی برطرف کند. بدین معنا که از نظر حقوقی همیشه میتواند ثابت کند که این دو نفر یک گروه یا بند هنری هستند

از امروز هر تعهدی درباره برنامه ها و آلبوم ها که توسط مهرداد پذیرفته شده باشد بر عهده گوگوش نیز میباشد و اثبات این که گوگوش بابت آن قرارداد ها پولی دریافت نکرده است نیاز مند سالها دربدری در دادگاههای امریکا  و صرف وقت و هزینه سرسام آور خواهد بود

گوگوش عزیز هر چه سریعتر با وکیل خود تماس بگیرید و در این مورد پرس و جو کنید. در تمامی قرارداد های قبلی تان بگردید . چنانچه تا بحال از لغت پارتنر در این قرارداد ها استفاده نشده باشد شاید هنوز بتوان کاری کرد . در غیر این صورت مهرداد باید برای نشان دادن  حسن نیت خود یک توافقنامه امضا کند و در آن اقرار نماید گوگوش و مهرداد دو فرد مستقل هستند و مسئولیتی در برابر بدهی های یکدیگر ندارند.  لطفا کل قانون را مطالعه کند.

 این هشدار را بسیار جدی بگیرید. من چه نیازی دارم که از این گوشه دنیا این اخطار بزرگ را به شما بدهم. من هرگز احتیاجی به شما ندارم و فقط بخاطر این عشق خالصانه وظیفه دارم این نکته مهم را برایتان بازگو کنم. لطفا موضوع را کاملا جدی بگیرید. هر چه سریعتر چند فعالیت مستقل از خود نشان دهید تا توطئه های این نامرد برای به اسارت بردن شما بی نتیجه یماند. زمان اهمیت زیادی دارد. لطفا همین حالا با وکیل تان تماس بگیرید. فردا دیر است. خیلی دیر

از همه کسانیکه میتوانند ارتباطی با گوگوش یا کامبیز به هر نحو ممکن برقرار کنند تقاضا میکنم این لینک و مطلب را هر چه سریعتر برایشان بفرستید یا ایمیل کنید تا از بروز یک حادثه غم انگیز دیگر برای شاه ماهی جلوگیری شود

******************

خبرهای دست اول از نمایشنامه های تازه مهرداد برای بودن در کنسرت


نکات دست اولی که در هیچ کجا نشنیده اید


هدف از آمدن مهرداد بد صدا روی خط پن چه بود؟؟؟


آقای مهرداد بدصدا آیا خود شما با یاری کنسرت گذاران مورد نظر خودتان در لندن و پاریس شایعه کنسرت های اروپا را براه نیانداختید و برایش فلایر چاپ نکردید؟


چگونه مهرداد با ترساندن گوگوش نازنین ما از دشمنان خیالی سیطره عنکبوتی اش را بر شاه ماهی حفظ میکند؟


چگونه مهرداد میخواهد به درخواست و خواهش شاه ماهی در تلویزیون خودش را به کنسرت های اروپا و تاجیکستان غالب کند؟


همه اینها را درهمین وبلاگ بخوانید


پناهی ندارد. زخم خورده دست هر رفیق و نارفیق است.بسان مارگزیده ای هراسیده از هر ریسمان سیاه و سپید بدامان اژدها پناه برده است. از کودکی دسترنجش را از میان دستان کوچکش در می آوردند و به میان سفره زن پدر میگذاشتند. بزرگ شد و با هزار آرزو به خانه بخت رفت ولی گلیم بخت کسی را که بافتند سیاه به آب زم زم و کر پاک نمی گردد. بدام دیگری افتاد و برای پرداختن بدهی هایی که روحش از آنها خبر نداشت تا نیمه های شب خواند و نورافشانی کرد. صدایش را به مدت پنج سال برای یک بدهی سی و پنج هزار تومانی ناقابل و برای نجات دیگری به آهنگ روز فروخت. از آن دام هم جست و برای خودش مستقل شد ولی افسوس هنوز ریشه هایش سفت نشده بودند که دوباره طوفان وزید . باقی مانده بار و برش را ناراد مردی برای کامرانی خویش برداشت. برای دو دهه در فقر و فلاکت خانه نشین بود. بابت پول هایی که دیگری برداشته بود میلیونها تومان مالیات برایش بریدند. ولی دوباره به پرواز در آمد و از قفس بیرون زد ولی کلاهبرداران خیلی زود تر از آنکه چرخ های هواپیمایش خنک شوند برایش کیسه دوختند و به اسارتش بردند. با هزاران تلاش و با پایمردی همه عاشقانش از آن بند هم رهید ولی.......افسوس در چاله ای افتاد پس از آن همه چاه


جهان هراس انگیز شاه ماهی در مرداب


شاه ماهی در سه سال اخیر به دلیل دنیای خیالی هراس و وحشتی که مهرداد برایش ساخته است به اوپناه برده است. مهرداد بد صدا در یک رشته نمایش های کارگردانی شده توانست اعتماد گوگوش عزیز ما را به خود جلب کند. در چند مورد خود باعث و بانی حملات تلویزیون های لس آنجلسی به شاه ماهی بود و سپس خود آنها را فیصله داد تا به او القا کند بدون من تو را در این شهر میدرند. حتما بیاد دارید نمایشنامه هایی که این نامرد با همراهی ضیاء آتابای و شهرام همایون بازی کرد. حمله های تلویزیون سراپاننگ به گوگوش نازنین به او در ادامه این هدف کمک کرد. مجله تهران را که بیاد دارید و بیاد می آورید چه فحاشی هایی به گوگوش ما میکرد؟ ولی بیکباره سر و کله سردبیرش در کنسرت گوگوش پیدا شد. مهرداد به گوگوش القا کرد که در حال تبدیل همه دشمنان او بدوست است


تو را میخورند


این عبارتی است که از دهان مهرداد بد صدا نمی افتد. گوگوش عزیزمان را در این زمینه به گواهی می طلبم. نازنینم .... چند بار تا بحال این عبارت را از دهان کثیفش شنیده ای؟ چند بار به تو گفته است که اگر من نباشم تو را در این شهر میخورند؟ چند بار به همه دوستداران تو این حرف را زده است؟ چرا تو را در گوشه ای منزوی کرده است؟ چرا به میان مردم و دوستان سابقت نمیروی تا ببینی هیچ کسی بجز عشق نسبت به تو احساسی ندارد؟ جهانی که این انگل از دنیای بیرون برایت ترسیم کرده است دروغ است. درست است باید باهوش باشی و با دقت و درایت سر رشته کارهایت را بر عهده بگیری ولی آیا باید برای همیشه همه مقدرات زندگیت را بدست یک نفر بسپاری؟


به من مدیون است


چندین بار این حرف ها را از او شنیده ایم ؟ حتی در رسانه های گروهی. که من بخاطر گوگوش بمدت یکسال هیچ برنامه ای اجرا نکردم. ولی کسی نبود بگوید چرا نکردی؟ میخواستی بخوانی اگر صدای بدت خواستاری داشت حتما قبول میکردی. با همین حرف های تکراری شاه ماهی را در معذوریت اخلاقی گذاشته است. علاوه بر ارعاب و حس هراس از دنیای بیرون حال باید برای خاطر کمک های نامعلوم این انگل تمامی آبرو و حیثیت هنری پنجاه ساله اش را فنا کند


آدم های خطر ناک و دشمن


اینها از واژگان همیشگی این بد صدا برای ترساندن گوگوش است . تمام طرفداران گوگوش را از گرد او پراکند و صف متحد و یکپارچه آنان را که مانند کوه پشتش بودند به چند دسته و شاخه تقسیم کرد و با تهدید عده ای و تطمیع عده ای دیگر در این راه به هدف خود رسید. بیچاره عاشقان پاکباخته ای که در دهات دور افتاده شمال و جنوب این سرزمین دروغ هایش را باور کردند و در دامش افتادند. که اگر با من باشی ترتیب صحبتت را با شاه ماهی میدهم و عده ای ساده دل هم باورشان شد و آن مصاحبه های دروغین شبانه از رشت از همانجا سرچشمه میگیرد. آیا از خود پرسیده اید چرا مهرداد بد صدا باید برعلیه یکی از عاشقان گوگوش در یکی از مجله های دو زاری لس آنجلسی مقاله بنویسد؟ داستان های زیادی را در این چند روز اخیر شنیده ام که شنیدنی است. که چگونه مهرداد بد صدا از همان مجله سخیف لس آنجلسی خواست تا بر علیه یکی از سایت های طرفداران گوگوش شکایت کند . به آنها گفت درشونو ببندید!!!! نمیتواند این را انکار کند چون افرادبا وجدانی در همان مجله عین نوار ضبط شده آقای ن... با مهرداد بد صدا را برایم پخش کردند. بله مهرداد بدصدا، آ قای ن.. صدای تمام مکالمات شما را ضبط کرده است. کاش ذره ای حس اعتماد در دست اندرکاران این سایت وجود داشت تا حرف هایم را باور میکردند و همه با هم و در یک صف واحد در مقابل این جرثومه فساد می ایستادیم. گوگوش عزیز، دوباره تو را به شهادت می طلبم: آیا این حرف را از هان مهرداد بد صدا نشنیده ای؟ "اگر من نباشم حتی طرفدارانت هم تو را خواهند خورد" تو را به جان نوه های گلت قسم درست است یا نه


و امروز...... نمایشنامه هراس انگیز تازه برای تنیدن تار بدور شاه ماهی


دور قبلی کنسرت های گوداد با شرکت مهرداد بد صدا رو به پایان است و این نامرد بیم آن دارد تا گوگوش در قراداد های جدیدی درگیر شود که او را شامل نشود. به همین دلیل با کنسرت گذار هایی در اروپا صحبت نموده ا ست و پیشاپیش با جو سازی هایی دوباره این زن بی پناه را به هراس بیاندازد تا تن به خواسته های او بدهد. به گفته های او در گفتگوی تلفنی با پن توجه کنید: اینها آدمهای دشمن و خطرناکی هستند!!!!! یعنی گوگوش بترس و از ترس به دامان من پناه بیاور."بزودی قرارداد می بندیم"مصاحبه این نامرد آویزان را با بی بی سی بخوانید. "بله .... در کنسرت تورنتو مشکلات فراوانی بود که تا آخرین لحظه همه شان را بر طرف میکردم!!!!" یعنی گوگوش اگر من نباشم کنسرت تو با چه مشکلاتی همراه خواهد بود


برنامه چیست؟


در هفته های آینده گوگوش با مهرداد بد صدا به تلویزیون خواهند آمد و گوگوش از مهرداد خواهش خواهد کرد تا در کنسرت اروپا همراهیش کند.مهرداد بد صدا همین الان همه جا میگوید بخدا خسته شده ام و فقط به درخواست های مکرر گوگوش مانده ام . گوگوش در این مصاحبه همه کسانی که مهرداد را بر نمی تابند مشتی دشمن خواهد نامید. این خبر موثق است بنشینید و تماشا کنید



وااااااااااااااای بر تو ........... گوگوش نازنین ما بخود بیا


برای یک لحظه همه این ترس ها را از خود دور کن به یک وکیل مجرب اعتماد کن و با یک مدیر خوب و سالم قرادادی ببند. تا کی باید بترسی؟ تا کی بخاطر این ترس لعنتی باید باج بدهی؟ چرا مهرداد برای نشان دادن حسن نیت نسبت به تو و دوستی تو حاضر نمیشود از آمدن روی صحنه با تو خودداری کند؟ تو خود بهتر میدانی که او برای تو کیسه دوخته است و برای رسیدن به مال و منال تا حد نابودی تو جلو خواهد رفت. به سالن های خالی کنسرت های گوداد نگاه کن. به آلبوم شکست خورده مانیفست نگاه کن. از تو چه مانده باقی ؟ بیاد می آوری به خانم احسان گفتی نهایت تلاشت این بوده که گوگوش را حفظ کنی؟ اینجوری از گوگوش ما مراقبت کردی؟ با بی استعداد ترین و بی طرفدارترین مطرب مبتذل خوان ترانه خواندی و به صحنه رفتی؟ چرا علامت دلار را در چشمان پلید این بد صدا نمیبینی؟ چرا مردم برای دیدن و شنیدن تو باید به این نامرد باج بدهند؟


آیا میخواهی این باعث سرشکستگی را با خود به تاجیکستان ببری تا او همه چیز را تحت الشعاع قرار دهد و به جای تو سخنگو شود؟ آیا هرگز از خود پرسیده ای چرا این بیچاره ها که نمیتوانند به پای تو برسند تلاش میکنند تو را همپای خود کنند؟ آیا میدانی چرا بجای شاه ماهی به تو لقب زشت و بی سر و ته گلبانو داده اند؟


وظیفه عاشقان چیست؟


فریاد زدن.... به هر راهی که میتوانید.... دو سال دیگر که شاه ماهی تان از دست رفت و نابود شد افسوس این روز ها را میخورید..... به کنسرت های گوداد بروید و با فریاد و تخم مرغ گندیده این بد صدا را بزیر بکشید.....حضور مهرداد و باج دادن مردم به او توهین به شعور عاشقان گوگوش است.... گوگوش را دریابید ........ فردا خیلی خیلی دیر است

موضع گیری شدید « شهاب بخارایی » علیه « مجید اخشابی » !!!

 

 

- اصل ماجرا از زبان « شهاب بخارایی » :

- همه ما خواننده معروف تیتراژ های تلویزیون ( مجید اخشابی ) را می شناسیم.ایشان تا جایی که می تواند سر راه من و امثال من سنگ می اندازد تا مبادا پای کسی به تلویزیون باز شود و نانش آجر شود !!! من کارهایی را برای پخش آماده می کردم.ایشان کار من را با پارتی و نفوذی که در سازمان صدا و سیما دارد ، رد می کرد و بعد خودش همان کار را با صدای خود می خواند !!! او طی این سال ها ده ها نفر مثل من را بیچاره کرده و تمام سریال ها و تیتراژها و هر چه جشن و پاداش و پول و شهرت هست را برای خودش بر می دارد.حاضرم با او در اجرای زنده بخوانم تا مردم بفهمند خواندن تیتراژ « گمگشته » کار آسانی است و همه می توانند آن طور بخوانند ! واقعا چرا کل صدا و سیما مال یک خواننده است ؟ مگر تلویزیون خصوصی است و مال این آقاست ؟ یعنی از او با سوادتر و هنرمندتر نداریم ؟ خدا جای حق نشسته و این آقا و حامیانش که حق بقیه جوانان هنرمند را می خورد ، روزی تقاص خواهند داد

چرا این سایت بعضی ها را عصبانی میکند؟؟؟؟؟

چرا این سایت بعضی ها را عصبانی میکند؟؟؟؟؟ 

راستی  با وجود چندین سایت و گروه  به  به  و چه چه  گوی گوگوشی چرا این سایت ناقابل  بعضی ها  از جمله  آقای مهرداد را تا حد جنون عصبانی کرده است؟ بطوری که با دهها تن برای خفه کردن همین یک صفحه اینترنتی ناقابل در مکاتبات شبانه روزی هستند.  پاسخی برای این سوال ندارم ولی شاید دلیل آن باشد که جوابی ندارند که در مورد این همه ابتذال بدهند. اصولا این اشعار بی سر و ته و این ویدیوهای چرند و ملودی های بی ارزش جایی برای دفاع  و چاره ای جز عصبانیت باقی نگذاشته است. بیاد دارم همین چند ماه پیش این حقیر نیز با چشم تعصب به همه قضایا نگاه میکردم و در ثنای آلبوم چرند مانیفست در چند سایت اینترنتی مطلب نوشتم ولی امروز باید  با چشم باز و با دقت تمام همه چیز را زیر ذره بین برد. دیگر آن جنگ های تبلیغاتی و ماراتون مقاله نویسی برای گوداد به پایان رسیده  و زمانه زمانه  ارائه کار های  درست است. کسی که عنوان دیوا را یدک میکشد نمیتواند در ویدیو های بی ارزش پنج  شش هزار دلاری  آقای کوجی بازی کند  و از تیغ انتقاد مردم در امان بماند.

آخرین خبر ها هم حاکی از آن است که مهرداد جون عزیز با کلی گریه  و زاری به شهیار جون  نازنین مراجعه نموده  و خواستار آن شده اند که در برنامه بعدی از این سایت حقیر حال مفصلی گرفته شود و احتمالا همان مزخرفات  تکراری  و ملال آور مثل امنیت خانه و این چرندیات که همیشه از قنبر جان شنیده ایم دوباره گفته شود.هیچ بعید هم نیست که مانند دفعه گذشته از خود گوگوش بخواهد تا بر روی خط یک تلویزیون  لس آنجلسی بیاید وآن دفاعیات جانانه را تکرار نمایند. البته بسیاری عقیده دارند دیگر اساسا  هنرمند مستقلی بنام گوگوش وجود خارجی ندارد و مدتهاست به گوداد مبدل شده است. به هر حال از این اتفاق استقبال میکنیم چون بهترین تبلیغ برای این سایت حقیر بوده  و موجب جلب توجه بیشتر به آن میگردد.